1395

ساخت وبلاگ
1684 مثلا با مبینا قایم شدیم مهسا رو بترسونیم یهو عمه ژاله از در اومد توو ، اونم که ترسوووو گفتم ببین اینو بترسونیم یه راست سیستم سمپاتیک و پارا سمپاتیکش داغون می شه ها ولش کن بیا بریم خودمونُ لو بدیم :)) که اونم بعدِ نیم ساعت که دنبالمون گشت یهو در اومدیم بیرون و گفتیم دالی :)) انقدر فحشمون داد که اگه می ترسوندیمش فکر کنم اون فحشا حقمون بودن ولی اینطوری یکم ناعدالتی شد بینمون :| + نوشته شده در  جمعه بیست و ششم آبان ۱۳۹۶ساعت ۶:۵۱ ب.ظ  توسط نیمـچـ ه روانشناس (:   1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 100 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 10:17

هم ذات پنداری عجیبی می کنم با داریوش توو آهنگ ِ " دستایِ تو " (:

مثلا اونجاش که می گه : تو برام خورشید بودی توی این دنیای سرد ، گونه های خیسمو دستای تو پاک می کرد ؛ حالا اون دستا کجاست اون دوتا دستایِ تو ؟ چرابی صدا شده لب و قصه هایِ تو ؟ :)

# واقعا الان اون دستا کجاست؟ :)


برچسب‌ها: ♥

+ نوشته شده در  جمعه بیست و ششم آبان ۱۳۹۶ساعت ۶:۵۷ ب.ظ  توسط نیمـچـ ه روانشناس (:   | 

1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 94 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 10:17

راستشُ بخوای من دارم آرومتر می شم ولی می دونی چیه؟ لا به لایِ این آروم شدنا یهو یاد یه چیزایی می افتم و دلم می گیره ! دلم خیلی تنگ شده واسه روزایی که برفای گنده گنده می بارید و من و تو و عمه ژاله توو اتاقش نشسته بودیم و " عمر گل لاله " نگاه می کردیم، عمه چایی می آورد و تو میوه،بابا بزرگ هم می رفت هیئت ! وقتی می اومد می گفت اه اه باز اینا نشستن پای این سریالایِ چرته ماهواره من که می رم بخوابم حاج خانم شما حداقل نگاه نکن زشته :))  چقدر خوشبخت بودیم اون روزا . دلم خیلی تنگ شده واسه روزایی که می اومدم می نشستم تو اتاقش و می زدم شبکه پی ام سی تاموزیک ویدیو های داریوشو نگاه کنم :) و بابا بزرگ از توو هال داد می زد " دختر هم مگه ماهواره نگاه می کنه؟ توبه توبه بیا بیرون از اوون اتاق " دلم تنگ شد واسه 1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 97 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 10:17

آدما فراموش نمی کنن :) فقط دیگه ساکت می شن !
1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 94 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 10:17

شبا میام پیش عمه که تنها نمونه، طفلکی بعدِ مامان بزرگ خیلی تنها شده، از طرفی هم دنبال موقعیتی می گرده که تنها بشه و دوباره بشینه گریه کنه ! صبح ها با صدایِ آیت الکرسی خوندنش بیدار می شم و می بینم داره حین دعا خوندن ورزش می کنه :) از این کاراش انرژی می گیرم،قبلنا خیلی ضعیف تر بود ولی بعدِ از دست دادن پدر و بعد هم مادرش داره قوی تر می شه :) اجازه می دم که گریه کنه چون اگه بریزه توو خودش بدتر می شه ، قراره از استادمون هم براش یه وقت بگیرم بره مطبش. امیدوارم هرچه زودتر بهتر و بهتر و بهتر بشه ... # داره مقدماتِ سفر رو تدارک می بینه برای 25 ام آذر، هی می گه کجا بریم خیلی شوقُ ذوق داره :) عزیزم.... + نوشته شده در  سه شنبه سی ام آبان ۱۳۹۶ساعت ۱:۲۹ ب.ظ  توسط نیمـچـ ه روانشناس (:   1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 97 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 10:17

می گه من آدمِ ضعیفی ام عین تو قوی نیستم :) من قوی نیستم می دونی؟ من فقط دارم جسورتر می شم، دارم با خودم و دنیام و زندگیم کنار میام ، اصلا قوی بودن تعبیرش نکن ! اتفاقا خیلی هم آدم ِ ضعیفی ام ، تو تنها مشکلت اینه که ترسویی ! ترس مانع بودنت در کنارم می شه ، کاش توام یکم جسارت به خرج می دادی :) من اصلا قوی نیستم رفیق ! ولی حاضر بودم برای اینکه تورو از دست ندم جسور و شجاع باشم فقط همین ... ! ولی هرچقدر فکر می کنم می بینم نمی شه این راهُ یه طرفه رفت :( شاید بهتر این بود که از دستت بدم ... !

# seni kaybettim (:

1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 98 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 10:17

آخرین باری که با مهسا دوتایی رفتیم بیرون من 6 سالم بود اون 12 :) رفتیم برا من برچسب دارا و سارا بخریم که اون موقع خیلی بورس بود ! ( از بچگیامم قرطی و رو مُد بودم ) دیروز بعد اون همه سال دوتایی رفتیم بیرون ! فووووق العاده بود ، حال و هوام خیلی عوض شد ! از طرفی به تَرَک دیوارایِ چهار راه سعدی هم می خندیدیم! حتم دارم تا الان سوژه ی شبکه های مجازی شدیم :دی # چقدر هوا خوبه ، بارونای ریز و سوزِ سردِ هوا ، فقط کاش کرمانشاهیا یکم تو امنیت بودن و سقفی هرچند چوبی بالا سرشون بود :( آدم این روزا هرچقدرم از بارون لذت ببره باز نمی تونه فکر هم وطن هاشو نکنه :( # آهنگ جدید سامی بیگی یه حس بی خیالیِ مفرط بهم داده :)) فوق العاده ست !!برچسب‌ها: ♥ 1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 95 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 10:17

1691 خیلی زشته که خودتون دیگرانُ نقد کنین و بگین فلانی عاشقِ واقعی نبود چون بجا اینکه برات دعای خیر کنه گفت ان شالله همین وضعیت سرت بیاد ، بعد اون وقت خودتون میاین هی طرف مقابلتونُ نفرین می کنین و می گین خدا جزای کاراشو بده و دلشُ بشکنه و چوب خدا صدا نداره و .. ! چقدر شعار می دیم ما آدما ! واقعا خنده داره ... کاش یکم به خودمون می اومدیم و می دیدیم وقتی یه نفر مارو نمی خواد ، یعنی نمی خواد ، واین چیزی نیست که با گذر زمان حل شه و بگی به مرور عاشق من می شه و .. بابا تو رو نمی خواد ، تو براش خونه از طلا بسازی هم دلیل نمی شه عاشقت بشه ، عشقُ نمی شه با چیزای مادی تو دل کسی به وجود آورد ،با این کارات عاشقت نمی شه فقط ُ فقط حالش بیشتر از قبل ازت بهم می خوره ، این حقُ به آدما بدین که شما رو دو 1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 101 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 10:17

آره حیف که نیستی ولی بد ُ خوب می گذره ... :)

# سیجلُ نسیم - حیف که نیستی

# قُفــل ^_^

1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 93 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 10:17

دخترِ این روزای من یه دخترِ تودار و ظاهراً گرفته ست :) یه دختر که عصرا تو هوای سرد و استخوان سوز می ره بیرون اونم با لباسِ کم ( چون هوای سردُ خیلی دوست دارم ) و توو افکار خودش غرقه ! دختری که توو برگای پاییزی بین سوزِ سرما و دستای فرو برده توو جیبش ، و خدایی که درون قلبش باهاش صحبت می کنه، دنبال آرامش و حالِ خوبه ! دختری که جز خودش و خدایِ خودش و صدایِ درونش هیچکسُ نداره :) رسما این روزا تنها دلخوشیم فکر کردن به گذشته یا آینده ست ! می گن توو زمان حال زندگی کنین ولی وقتی زمانِ حالتون به مزخرف ترین حالت ممکنه داره سپری می شه به چیش فکر کنیم و از چیش لذت ببریم ؟ البته قبول دارم دلخوشی ها کم نیست ، من ظاهرا زندگیِ شلوغی دارم ، ولی بین این شلوغیا اصلا خودمو گم نمی کنم و همچنان حس می کنم دلگیر و د 1395...
ما را در سایت 1395 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mozh-mozhi بازدید : 92 تاريخ : يکشنبه 5 آذر 1396 ساعت: 10:17